EP 2 سرگذشت من دابل اس۵۰۱

ساخت وبلاگ

داستان اول : پارک جونگ مین

(قسمت دوم)

صبح زود بیدار شدم و ضرفای دیشب و شستم و رفتم سرکار وقتی رسیدم

 به ساختمان ساعت 8 بود رفتم تو و به نگهبانا سلام کردم . تا میخواستم دکمه

آسانسور و بزنم  در باز شد و یه خانم ژیگول خورد به من و افتادم اونم با اون  کفشای

 کوه اورستش نزدیک بود بیوفته رو من همین که حرف زدن (دعوا) کردن با بدبختی که

 اونور گوشی بود تموم شد کلی عذرخواهی کردم ببخشین و این حرفا زود رفت منم

 بلند شدم لباسام و تکوندم . با خودم گفتم این از صبحش خدا تا شب بخیر کنه . رفتم 

بالا یه صبحونهدرست کردم خوردم و خوردم رفتم سراغ یکی از اتاقها من متعجب بودم تو

 این خونه واقعا"آدم زندگی می کنه؟! بعضی کمدها و کشوها قفل بودند . در یه کمد و

 که باز کردم یدفعه یه عالمه لباس و لباسای (زیر) ریخت رو سرم . اینقدر بدم اومد که

 هرچی به دهنم اومد گفتم همه لباسا رو چپونده بود تو کمد و درش و بسته بود . گفتم

 بذار من این آقای شلاخته رو ببینم یه بلایی سرش میارم که یه صدای مردونه گفت مرغای

 آسمون به حالم گریه کنند .

بقیه داستان در ادامه :

Park Jung Min Iranian Fanclub...
ما را در سایت Park Jung Min Iranian Fanclub دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : Mekika jungmin501 بازدید : 692 تاريخ : سه شنبه 23 / 7 ساعت: 16:42